بالاخره بعد از مدتها تنبلی کردن در بروز رسانی وبلاگ همت کردم و این پست را آپ کردم.
شاید دلیل دیگه ش هم این بود که تابستون معمولن طبیعت خشک هست و خیلی عکس گرفتنم نمی اومد.
ولی خب تابستون هم زیبایی های خاص خودش رو داشت .
ولی در کل شما بذارین به حساب تنبلی
جاتون خالی شکرآب ، درسته خیلی چهره پائیزی نگرفته بود ولی خیلی زیبا شده بود .
تو این برنامه دو تا گروه بودیم که گروه اول دو روز قبل از بلده راه افتاده بود و ما هم شب پنجشنبه خودمون را به کجور رسوندیم .
صبحش حدود ساعت 9 راه افتادیم البته راهنمای محلی هم داشتیم و ساعت 19 هم رسیدیم به ملاکلا.
برنامه خوبی بود فقط خیلی فشرده بود ولی طبیعت فوق العاده زیبایی داشت .
یه سری از عکسها رو از جاده چالوس انداختم از ماشین در حال حرکت از خود برنامه هم یه چندتایی عکس انداختم چون تقریبا بعد از ناهار دیگه عکاسی نکردم یکی از دلالیش هم گرفته شدن سرعت حرکت بود .
ادامه مطلب ...
جمعه با دوستان رفتیم روستای زیبای آبنیک به قصد دشت جانستون.
هوا فوق العاده خوب و خنک بود مسر هم چشم نواز.
جای همه دوستان را هم خالی کردم :)
سنگان مثل همیشه سرسبز خنک و زیبا .
ریواس ها هنوز نرسیده بودند ولی نوبرانه ش هم طعم خوبی داشت .
بعد از بارون شدیدی که چهارشنبه هفته گذشته بارید پنج شنبه هوا فوق العاده عالی خنک و بهاری بود.
مسیر ده تنگه هم مثل همیشه سبز و خرم .
این دفعه دره ده تنگه را تا انتها رفتیم که به یک آبشار زیبا ختم میشد البته متاسفانه بیشتر این مسیر را جاده کشیده بودن و فک کنم تا چند سال دیگه جاده رو آسفالت کنن و بلایی که سر سنگان و جاهای بکر دیگه آوردن سر اینجا هم بیارن و داستان ادامه پیدا میکنه ویلا سازی و .... :( بگذریم
ما که از دیدن طبیعت زیبا بسی لذت بردیم امیدوارم شما هم برین و از این همه زیبایی از نزدیک لذت ببرین.
خب بالاخره بعد از مدتها تصمیم به بروز رسانی وبلاگم گرفتم البته دلیل این تاخیر هم خراب شدن دوربین موبایل و هم یه کوچولو تنبلی بود .
البته این چند وقته برنامه کوه رفتن طبق روال خودش بود. بگذریم
هفته پیش رفتم ایگل ، هنوز بهار خودشو نشون نداده اما هوا عالی بود جای همه دوستان را هم خالی کردیم.
بالاخره یه برنامه ای پیش اومد تا این مسیر رو برم خیلی دوست داشتم این مسیر رو یاد بگیرم درسته فصل خوبی نبود و آخرین فصل گرما بود ولی با همه اینا زیبایی های خودش رو داشت .
مسیر طولانی بود و برنامه خیلی فشرده یعنی از ساعت 7 بعد از ظهر چهار شنبه راه افتادم حدود 11 شب قبل از خاتون بارگاه شب مانی داشتیم پنج شنبه از 7 صبح راه افتادیم دشت لار رو رد کردیم انتهای دشت صبحانه و بعدش رفتیم سرخک در انتهای دشت لار از اونجا رفتیم گردنه قو به ارتفاع حدود 3400 متر و از اونطرف فرود اومدیم و تا ساعت 4 عصر حرکت کردیم از 4 تا 5 ناهار بود و بارون هم اجازه حرکت نمیداد بعدش راه افتادیم و ساعت 9 رسیدیم روستای یالرود همون ابتدای روستا شب مانی داشتیم و صبح از روستا با وانت رفتیم بلده و از اونجا به تهران برگشتیم به نظرم میشد خیلی سبک تر و بهتر برنامه ریزی کرد ولی خب چه میشه کرد گروهی که باهاشون رفتیم برنامه شون اینجوری بود .
بهترین دست آوردی که برا من داشت یاد گرفتن این مسیر بود . انشالله برج 3 یا 4 سال دیگه این مسیر رو با دوستان میرم.
ادامه مطلب ...
خب بعد از این تاخیر طولانی سلام به همه دوستان عزیز
هفته پیش رفته بودیم لالون هوا عالی بود سطح آب هم پائین بود و بدون خونریزی از رودخونه رد شدیم
یه جای عالی هم واسه صبحانه پیدا کردیم
همه چی خوب و جای همه تون رو هم خالی کردم.
ادامه مطلب ...